ایران - پرتغال

ایرانشناسی در کشور پرتغال

ایران - پرتغال

ایرانشناسی در کشور پرتغال

دریانوردان پرتغالی و آموزش زبان و ادبیات فارسی‌

عنوان مقاله: گفت و گو: دریانوردان پرتغالی و آموزش زبان و ادب فارسی (8 صفحه)
نویسنده : همدانی، آزیتا
نویسنده : رادفر، سپیده

سخن عشق » شماره 27 (صفحه 7)

دریانوردان پرتغالی و آموزش زبان و ادبیات فارسی‏ گفت‏گو با دکتر سپیده رادفر

"آزیتا همدانی"

تاریخچهء تدریس زبان و ادبی فارسی در کشور پرتغال،با ورود خانم دکتر سپیده رادفر به این کشور رقم می‏خورد.11 سال پیش،در سال 1995،خانم رادفر، زمانی که به عنوان دانشجوی دکترای زبان شناسی،در فرانسه درس می‏خواند،به‏ همراه همسرش،عازم کشور پرتغال و بنیانگذار رسمی تدریس واحد عمومی زبان‏ فارسی برای مقطع کارشناسی رشته‏های دانشکدهء ادبیات دانشگاه لیسبون پرتغال‏ شد.ایرانیان و پرتغالی‏ها یکدیگر را از طریق دریانوردان و کاشفان سرزمین‏های‏ ناشناخته پرتغالی،که به تمام قاره‏ها سفر می‏کردند،می‏شناختند.خلیج‏فارس‏نشینان‏ از اجدادشان،خاطره این دریانوردان را از دورهء صفویه تاکنون،سینه به سینه حفظ کرده و آثار بر جای مانده از آنان را،به خصوص در جزیره‏های کیش و ابوموسی،یادآور حضور آنان در ایران می‏دانند.هم‏اکنون مدارک و اسناد وقایع‏نگاران این‏ سفرهای دریایی،دست‏نخورده-مگر اندکی-در مراکز اسناد ایران و پرتغال‏ موجود است.خانم رادفر یکی از محققان در این زمینه و از پاسداران زبان فارسی‏ در این خطه از اروپاست.ایشان به دعوت مرکز گسترش زبان و ادبیات فارسی در اردیبهشت‏ماه 1384 جهت سخنرانی در سومین همایش تعامل ادبی ایران و جهان‏ دربارهء:ترجمه لیلی و مجنون نظامی به پرتغالی به ایران آمد و با سعه صدر و روی‏ خندان پاسخگوی سؤالات بی‏شمار ما از این کشور تقریبا ناشناخته و چگونگی‏ وضعیت زبان فارسی در میان دانشگاهیان آنجا بود.گفت‏وگوی حاضر حاصل‏ نشتی دوستانه است که در اختیار شماست.

در ابتدا مختصری دربارهء خود و تحصیلاتتان بفرمائید.

خیلی متشکرم و از این ملاقات خوشبختم.من تحصیلات عالی‏ام را در ایران شروع کردم،یعنی‏ لیسانس زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران در سال 67 گرفتن و با معدل الف وارد کنکور فوق‏ لیسانس شدم و با رتبه سوم در رشتهء زبان و ادبیات فرانسه،در دانشکدهء زبان‏های خارجی دانشگاه‏ تهران پذیرفته شدم.پس از آن به مدت چهار سال در همین دانشکده،زبان و ادبیات فرانسه درس‏ دادم و سپس برای اخذ درجهء دکتری،عازم فرانسه شدم.در فرانسه نیز دورهء فوق لیسانس آموزش‏ زبان‏ها و فرهنگ‏های خارجی را گذراندم و پس از آن برای دکترا اقدام کردم و تحقیقاتم را در راستای‏ آموزش و یادگیری زبان فرانسه به نوآموزان ایرانی،یعنی فارسی‏زبان و پرتغالی،یعنی پرتغالی‏زبان‏ انتخاب کردم،به همین ترتیب دورهء دکترا را دامه دادم و از آنجا که همسرم پرتغالی بود،از سال 1995 به کشور پرتغال مهاجرت کردیم و الان ساکن پرتغال هستم و یک دختر دارم.

پس از ورود به کشور پرتغال در مورد زبان وادبیات فارسی و آموزش آن چه اقداماتی انجام دادید؟

از بدو ورودم،بلافاصله به دانشگاه کاتولیک لیسیون رفته و شروع به تدریس زبان و ادبیات‏ فرانسه کردم و پس از آن عهده‏دار کرسی زبان‏شناسی و متون و آموزش زبان‏ها در این دانشگاه شدم. برنامهء آموزش زبان فارسی را به طور جدی پیگیری کردم و خوشبختانه همان موقع در دانشگاه‏ دولتی و اصلی پرتغال نیز چنین پیشنهادی به من شد و از آنجا که بدون حمایت سفارت ایران در لیسیون نمی‏توانستم برنامه‏ام را عملی کنم،بالاخره پس از پیگیری‏های فراوان و گذشت سه سال، سفارت،نظر مثبت خود را اعلام کرد و به این ترتیب،کرسی زبان فارسی در دانشکدهء ادبیات دانشگاه لیسیون راه‏اندازی شد.دانشکدهء ادبیات این دانشگاه،از جهت معماری شبیه دانشکدهء ادبیات دانشگاه‏ تهران است و همین،حس ماندن و تلاش را در من بیشتر می‏کرد.در دو سال تحصیلی 3-2002 و 4-2003 زبان فارسی به عنوان دورهء آزاد اعلام شد،ولی از سال تحصیلی 5-2004 خوشبختانه به عنوان واحد عمومی در دورهء لیسانس پذیرفته شد،یعنی تمام دانشجویان مقطع کارشناسی رشته‏ های مختلف‏ می‏توانستند زبان فارسی را جزء 18 واحد عمومی خود انتخاب کنند.زبان‏های دیگری چون ترکی، بلغاری،لهستانی و هندو نیز در این دانشکده تدریس می‏شود.در حال حاضر در سال اول و دوم مقطع‏ کارشناسی به ترتیب شش و پنج دانشجو،زبان فارسی را انتخاب کرده‏اند و خوشبختانه تاکنون‏ همگی توانسته‏ اند تا حدودی گفت‏گو و نگارش را یاد بگیرند و همین باعث خوشحالی است.

دلیل علاقه دانشجویان به زبان فارسی را در چه می‏بینید؟

هر دانشجویی انگیزهء خاصی در انتخاب واحد زبان فارسی دارد.می‏توانم بگویم یک یا دو دانشجو برحسب اطلاعات قبلی،در انتخاب زبان فارسی به عنوان یک زبان شرقی دقت می‏کنند، بقیه می‏توان گفت تحت تأثیر تبلیغات ما در دانشگاه و کنجکاوی،زبان فارسی را انتخاب می‏کنند. امسال،خوشبختانه،به کمک سفارت ایران در لیسیون،ایران و زبان فارسی را با نگاهی ویژه معرفی و نمایشگاهی با عنوان«ایران»در دانشکدهء ادبیات برگزار کردیم.در زمان برگزاری نمایشگاه،دانشجویان‏ در شرف انتخاب واحد بودند و همین زمان فرصت خوبی بود که نمایشگاه مورد توجه آنان قرار گیرد و خیلی‏ها ابراز علاقه و کنجکاوی کنند،عده‏ای نیز در جستجوی یادگیری زبان فارسی هستند و تحقیقاتشان را در راستای ایران‏شناسی انتخاب می‏کنند،از جمله دانشجویان تاریخ که بخش اعظمی‏ از مطالعات آنان به ورود دریانوردان پرتغالی به ایران اختصاص دارد.مدارک زیادی هم‏اکنون در مراکز کتابخانه‏های پرتغال در این خصوص وجود دارد که هنوز جای تحقیق و بررسی دارد و می‏توان گفت دربارهء این بخش از تاریخ پرتغال سکوت اختیار شده است،در حالی که دربارهء هند و افریقا و روابط آنها با پرتغالی‏ها کتاب‏ها نوشته شده،البته من در کنار کلاس‏هایم،بخش ویژه‏ای‏ از تحقیقاتم را به این امر اختصاص داده‏ایم.

در این بخش از تحقیقاتتان به چه نتایجی دست یافتید و آیا توانسته‏اید در زدودن این هاله‏ تاریخی سهیم باشید؟

بله،به نتایجی دست پیدا کردم و با حمایت وزارت امور خارجه به زودی قرار است این نتایج به‏ صورت کتابی منتشر شود،وزارت امور خارجه نیز با اعطای بورس به چند تن از محققین پرتغالی و

انجام تحقیقاتی در این زمینه اسناد و مدارک،به این نتیجه رسیدند که وقایع‏نگاران پرتغالی‏ در سفرهای دریایی،دریانوردان را همراهی می‏کرده و در قرون 15 و 16 و 17 میلادی در خلیج‏ فارس و تنگه هرمز مستقر بوده و عده‏ای نیز به اصفهان مهاجرت کرده و به عنوان کشیش در کلیسای‏ جلفا مستقر گشته‏اند.خانمی در پرتغال مراجع و مدارک این وقایع تاریخی را جمع‏آوری کرده و یکی‏ از برنامه‏های من در حال حاضر ترجمه این اسناد به زبان فارسی است که قرار است در مرکز اسناد وزارت امور خارجه ایران جمع‏آوری و نگهداری شود.

مطلع شدیم لیلی و مجنون نظامی را به پرتغالی ترجمه کرده‏اید،ضمن توضیحاتی در این‏ خصوص،بفرمائید از میان این همه شاهکار ادب فارسی چرا لیلی و مجنون و آیا مستقیم از نظم‏ نظامی استفاده کرده‏اید؟

رساله‏های فوق لیسانس و دکتری‏ام در فرانسه،به شیوه‏های آموزش زبان‏های خارجی اختصاص‏ یافته است.در این تحقیقات،مطالعاتم دربارهء جدیدترین روش‏های خواندن متون به زبان خارجی و در واقع مهم‏ترین علاقه تحقیقی‏ام،یعنی آموزش زبان بوده است.عنوان رسالهء دکتری‏ام تئوری‏ شناخت روان‏شناختی و زبان‏شناسی متون و مقایسهء ساختار متون در زبان‏های مختلف‏ است که البته من سه زبان فارسی،فرانسوی و پرتغالی را برای مطالعه انتخاب کرده‏ام.در دورهء کارشناسی ارشد در ایران نیز درباره تعهد اجتماعی نویسندگان فرانسوی در قرن 19 رساله نوشتم.

از تحقیقات و تألیفات خود در دیگر زمینه‏ها و در مورد رساله‏های تحصیلی‏تان صحبت کنید؟

قبل از پاسخ به این سؤال،خوب است عرض کنم که معرفی نقش زبان فارسی و ایران در ترویج‏ فرهنگ اسلامی،یکی از اهدافم در یک کشور اروپایی بوده و هست.در مقاله‏ای که در مجلهء دانشکده‏ ادبیات دانشگاه لیسیون پرتغال با عنوان:زبان فارسی،زبان دوم امپراطوری اسلام منتشر کردم.این نکته را تاکید کردم که معرفی دنیای اسلام،آن هم بدین شیوه-که خوب و فراگیر است- مختص به زبان عربی یا کشورهای اسلامی نیست،بلکه زبان فارسی-زبان دوم جهان اسلام-نقش‏ به سزایی در این‏باره برعهده داشته و دارد و همانطوری که می‏دانید اصل داستان لیلی و مجنون‏ عربی،اما رنگ و بو و شاخ و برگ آن از زبان فارسی گرفته شده است،از طرف دیگر باید متاسفانه‏ اشاره کنم که سال‏هاست از ادبیات معاصر ایران بی‏خبریم،بنابراین به خودم اجازه ندادم که در میان‏ ادب امروز ایران،متنی از نظم یا نثر برای معرفی به یک پرتغالی انتخاب کنم،پس به سراغ ادبیات‏ کلاسیک ایران رفتم،انتخاب ساده نبود و البته باز خود را در حدی ندیدم که به تنهایی دست به چنین کاری بزنم،از طرف دیگر می‏خواستم اثری برگزینم که قرابت فرهنگی در جهان ایران و اسلام را بشناساند،برحسب اتفاق با خانم فریده گلبو آشنا شدم که لیلی و مجنون نظامی را به نثر سلیس‏ و روان فارسی برگردانده بود و این،ترجمهء متن را برای من راحت‏تر کرد.لذا با کمک از نظم فارسی‏ و متن برگردانده شده به نثر،به ترجمهء آن دست زدم و خوشبختانه بازتاب خوبی در پی داشت و ان شاء الله به زودی چاپ خواهد شد.

ضرورت تحقییق در زمینهء آموزش زبان‏ها و خواندن متون را در چه می‏بینید؟

چهار سالی که در ایران فرانسه تدریس کردم،به تجربه دریافتم هر زبانی سرزندگی،پویایی‏ و جانداری خاصی دارد،نمی‏توان یک تئوری خاص را برای آموزش چند زبان به کار برد و هر زبانی‏ به آموزش خاصی نیاز دارد.پس از آن در فرانسه در رشتهء آموزش زبان‏های خارجی تحصیل و سپس به پرتغال مهاجرت کردم.ارتباط نزدیک با گویشورانی دیگر و مطالعهء نظریه‏ها و تحقیقات‏ متخصصین زبان‏شناس،باعث شد نسبت به این مسئله جدی‏تر بیاندیشیم.از طرف دیگر،سفارت‏ ایران در لیسیون،تعدادی کتاب آموزش زبان‏های خارجی در اختیارم گذاشت و با مطالعهء آنها دریافتم که هیچ کتاب آموزشی،کامل نیست و به فراست،به فکر تهیهء نظریه‏های خاص برای‏ تدریس زبان‏های خارجی افتادم.در مرحلهء اول میدان مطالعهء من زبان فارسی و مخاطبان پرتغالی‏ بود،لذا کتاب‏های آموزشی-که البته توسط مؤلفین گرانقدری نیز تهیه شده بود-را کنار گذاشته و جزواتی مناسب با سطح مخاطبانم تهیه کرده و در کلاس درس عملا،نظریه‏هایی جدید پیاده کردم، خوشبختانه ثمرهء این کار در سال دوم و سوم تدریسم به وضوح مشاهده شد.در سال اول تدریس،از آنجا که به متون آموزشی در دسترس اکتفا کرده بودم و زبان فارسی را-با وجودی که زبان مادری‏ام‏ بود-برای اولین بار تدریس می‏کردم،مشکل‏ترین سال تدریس و کنار آمدن با آن کمی برایم مشکل‏ بود.در آن وقت بود که متوجه شدم تدریس هر زبانی شیوهء خاص خود را دارد و به این نکته پی بردم‏ که آموزش زبان فارسی به یک انگلیسی زبان به گونه‏ای و به یک پرتغالی زبان به گونه‏ای دیگر است، از طرف دیگر،دستور زبان پرتغالی سنگین است و تطبیق ساختار جملات و نحو و آوای کلام و دیگر امور این زبان با زبان دیگر می‏تواند تا اندازه‏ای مخاطب زبان‏آور را جذب کند.توجه مخاطب زبان‏ آموز به اشتراکات زبان مادری و زبان خارجی و سپس نمایاندن تفاوت‏ها،از نظریه‏های زبان‏آموزی‏ امروز اروپاست که با به کارگیری این شیوه نیز موفقیت بیشتری در تدریس به دست آوردم،از طرف‏ دیگر،-همان‏طور که اشاره کردم-زیاد وفادار بودن به متن موفقیت‏آمیز نیست و تلاش‏های فردی‏ نیز نتیجه‏بخش است.در حال حاضر در حال تدوین جزوه‏ای با یکی از اساتید ایرانی-که مدتی نیز

در برزیل زبان فارسی تدریس می‏کرد-هستیم،شاید در آینده از این طریق آموزش را راحت‏تر و مخاطب را علاقه‏مندتر کنیم.

به نظر شما تألیف کتابی در زمینهء آموزش زبان فارسی خاص پرتغالی‏ زبانان ضرورت دارد؟ بله،البته.خوشبختانه باید بگویم از آنجا که قرابت‏های زبان پرتغالی و فرانسوی و همچنین زبان‏های‏ اسپانیایی و ایتالیایی با این دو فراوان است،تألیف کتابی برای مخاطبین این چند کشور کافی به نظر می‏رسد.همان‏طور که امیدوارم در آینده به صورت کتاب منتشر شود و در این زمینه مثمر ثمر باشد.

پرتغالی‏ها،خصوصا اندیشمندان پرتغالی،با ایران و ادبیات ایران تا چه میزان آشنایی دارند؟ بیشتر شرق‏شناسان و دانشگاهیان این کشور،ادبیات ایران را با خیام و ترجمهء پرتغالی آن از انگلیسی می‏شناسند.از حافظ بسیار کم شناخت دارند و آنان نیز کسانی‏اند که در دیگر کشورهای‏ اروپایی،در رشته‏ های مرتبط تحصیل کرده‏اند،اما خوشبختانه،سینمای ایران،در میان جوانان امروز پرتغال،بسیار پرجاذبه و شناخته شده است.کافی است در بخش آگهی رسانه‏ها،بخش فیلمی از ایران اعلام گردد،به دنبال آن،سالن‏های تماشا از تماشاچی پر می‏شود.می‏توان گفت در حال حاضر، بهترین معرف فرهنگی ما در کشوری مانند پرتغال،سینما است.بیشتر جوانان،شیفتهء کارهای‏ کیارستمی و پس از آن مخملباف‏ ها(پدر و دختر)هستند.کیارستمی سال گذشته به پرتغال آمد و استقبال بی‏نظیری از او شد.یکی از برنامه‏های من در آینده،برگزاری هفتهء سینمای ایران در دانشکدهء ادبیات از دانشگاه لیسبون است.در این هفته فیلم‏هایی از ایران نمایش می‏دهیم و پس از آن با دانشجویان به نقد و بررسی آن-نه از جهت تکنیکی و سینمایی-بلکه از جهت فرهنگی و زبانی‏ می‏پردازیم.در این مورد حمایت مراکز مسئول بسیار کارساز است.

فکر می‏کنید مهمترین حمایتی که مراکز مسئول در ایران در زمینهء ترویج زبان،ادبیات و فرهنگ‏ ایرانی در پرتغال می‏توانند بکنند چیست؟

سفر به ایران.دانشجویان،حتی اگر یک هفته به ایران بیایند و با مردم مستقیما در ارتباط باشند، زبان‏آموزی آنان بسیار پیشرفت خواهد کرد.به جرأت می‏توان گفت،یک هفته حضور در ایران،برابر با یک ترم تحصیلی در آن کشور است،حتی اگر این سفر در ایام تعطیلی دانشگاه‏ها باشد و دانشجویان‏ ما بتوانند در خوابگاه‏های دانشجویی مستقر شوند بسیار مفید است.طرحی در دست بررسی دارم و می‏خواهم دانشجویان و همکارانم را-که هیئتی مرکب از 80 نفر خواهد شد-در سفر به ایران‏ همراهی و راهنمایی کنم و قرار است با اتوبوس از تهران تا هرمزگان و سپس از کشتی پرتغالی‏ها در جزیرهء زیبای کیش و در برگشت از شهرهای کرمان،اصفهان،کاشان و...دیدار کنیم،اما این کار، بدون حمایت دولت ایران به خصوص از نظر هزینه کمی مشکل است.در بازگشت از این سفر تاریخی،قرار است نمایشگاهی مفصل و عینی در دانشگاه دایر کنیم و مسلما در آن وقت دانشجویان‏ بیشتری جذب زبان و فرهنگ ایران خواهند شد.همچنین غنی برپا کردن هفته فرهنگی ایران،با کمک‏ مرکز گسترش زبان و ادبیات فارسی نیز مؤثر است.اعزام نوازندگان،خوانندگان،شاعران و داستان‏ نویسان،سینماگران و زبان‏دانانی از ایران،جهت اجرای برنامه در این هفته بسیار کارساز است. موردی که به آن پی برده‏ام و ممکن است بسیار پیش‏پاافتاده باشد،پخش آگهی‏های بازرگانی ایران‏ به زبان فارسی در پرتغال است.این امر تأثیری مستقیم در یادگیری و شیوهء مکالمه دانشجویان دارد، علاوه‏بر اینکه،ترویج فرهنگ ایرانی به راحتی از این راه امکان‏پذیر است.در سفر اخیرم به ایران، بسیاری از این آگهی‏ها را-به منظور استفادهء آموزشی-از تلویزیون ایران ضبط کردم.نکته پایانی که‏ لازم می‏دانم در اینجا عرض کنم،کمبود کتاب و هر نوع نشریه ایرانی در قفسه‏های کتاب‏ کتابخانه‏های پرتغال است.واقعا در این زمینه در تنگنا هستیم.سال گذشته سفارت ایران در لیسبون، کتاب‏هایی را به دانشکدهء ادبیات اهدا کرد.این کتاب‏ها سپس به دفتری به نام دفتر تحقیقات اسلامی‏ انتقال یافت،متأسفانه ورود به این دفتر بسیار مشکل است و مسئول آن همیشه در آنجا نیست و بیشتر اوقات بسته است،بنابراین دانشجویان ما از همان اندک کتاب هم محروم شدند،تا اینکه با هزینهء شخصی کتاب‏هایی از ایران را خریداری کردم و در دفتر کارم،در دانشکده،در اختیار دانشجویان‏ قرار دادم و بسیار مفید واقع شد،لذا تقاضا دارم در این زمینه ما را دریابید.

از شما بسیار سپاسگزارم،امیدوارم تلاش‏های شما منجر به تأسیس کرسی زبان و ادبیات‏ فارسی در کشور پرتغال شود.

من هم از شما بسیار سپاسگزارم و خیلی خوشحالم که مواردی را که ذکر کردم در نشریهء شما به‏ گوش خوانندگان می‏رسد و امید دارم مثمر ثمر واقع شود.


منبع خبر :  http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/7069/7/text

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد